وان شات-تولد!

ساخت وبلاگ

تولدم مبارک 

البته فرداست 

17 سالگی 

نکته :

فلشم دست تسترالی با ای کیو کرم فلوبره!  (تسترال و کرم فلوبر:مراجعه شود به کتاب جانوران شگفت انگیز و زیستگاه آنها.فیلمش نه!کتابش!)

واسه این که به دلیل این پست اخراج نشم و پستو هم زده باشم در ادامه مطلب وان شاتی برایتان آماده کردیم بس کوتاه!

راستی تولد مجازی اینجانب (با شناسه گرگوری گویل) در این لینک 

 -استرس نداشته باش!

لیتوک نگاهی به دوستش که روی صندی لم داده بود و بدون برداشتن نگاهش از گوشی داشت سعی میکرد اعتماد بنفس دهد انداخت.

غر زد:

-آخه تسترال کوهی!حداقل موقع اعتماد بنفس دادن چشم از اون گوشی مسخرت بردار!

دونگه بلاخره چشمش را  از گوشی برداشت و گفت:

-داشتم بازی میکردم!واجب بود!

لیتوک چشمانش را چرخاند و چیزی نگفت.

دونگه بلند شد و تلاش کرد کراوات لیتوک را درست ببندد.

لیتوک با استرس گفت:

-قیافم خوبه؟

دونگه نگاهی به کت و شلوار و کراوات سفید لیتوک که با کمربند و بولوز و کفش مشکی از سفید خالص فاصله گرفته بود انداخت و گفت:

-پرفکت!

لیتوک هنوز هم استرس داشت.

به هر حال قرار بود برای بار اول قراری دو نفری با هیچول داشته باشد!

بلاخره راضی شد دست از چک کردن تیپش بردارد.

رو به دونگه گفت:

-اون کاپل...

قبل از ادامه دادن دونگه اعتراض کرد:

-اگه به اینهیوکم لقب بدی کشتمت!

لیتوک پوفی کشید:

-خیلی خب!"عشقت" کی میاد؟

با صدای بوق دونگه نیشخندی زد و گفت:

-اومد!

لیتوک و دونگه سوار ماشین اینهیوک شدند و ایونهه بعد از رساندن لیتوک راهی قرار خودشان شدند!

لیتوک نگاهی به محیط شیک رستوران انداخت.

با دیدن هیچول نفس عمیقی کشید و با قدم های محکم راهی اولین قرارش با هیچول شد

لیتوک...
ما را در سایت لیتوک دنبال می کنید

برچسب : وان,شاتتولد, نویسنده : 5leeteukangele بازدید : 101 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 12:50